سراي بي دل

ساخت وبلاگ
یه عمر ، حبیبت بودم و ندیدی مثل یه خورشید ، از بومم پریدی ماه در اومد شب شد و مهتابی باز فقط ...حبیبم میخوامو شنیدی حبیب اوجاری ۱۳۹۵.۱۰.۲۸   سراي بي دل...
ما را در سایت سراي بي دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 193 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 11:28

  به من میگی عهد ِ کپک بی پدر؟ نموندی توو خونه ؟ شدی در به در؟ جون بکن و ، کلفتی کن هر کجا تو رو چه به خانومی و تاج ِ سر ؟ اگر می گفتم نمیخوام کار کنی  توو زندگیم ، ازت می خواستم اثر نه اینکه صبح بر سراي بي دل...
ما را در سایت سراي بي دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 177 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 11:28

هزار دفه نوشتم و خط زدی به سینه با یک کف دست ، رد زدی اشکای چشمم همه ریخت از غمت رنجه شدی ازش ، جلوش سد زدی هزار تا خوبی به تو کردم ولی تنها به من ، تهمتای بد زدی ستاره بودی توو شبای تارم قاضی شد سراي بي دل...
ما را در سایت سراي بي دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 184 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 11:28

  اونکه می گفت یه عمری بات رفیقم نگفت بهم ؛ که بند ؛ به بند ِ کیفم تا سود ِ من توو جیب اون جاری بود خیال می کرد که بشکه ؛ یا که قیفم ! وقتی که نوبت به تلافی رسید می گفت ببین؟ یه بره ی نحیفم ! هزار ت سراي بي دل...
ما را در سایت سراي بي دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 218 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 11:28

 یه صد پرم ؛ که نیمه ؛ پرپر شدمخشکه گُلی ؛ نشسته بر در شدمرهبر ِعشق بودم و ؛ توو زندگیمشد کودتا و ؛ حالا افسر شدمزندگی از تولدم ؛ توو بهمننشون بهم داده که اختر شدمیه روز ولی افتاده ؛ روی زمینستاره ای سراي بي دل...
ما را در سایت سراي بي دل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sarayebidelo بازدید : 193 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 11:28